تجسّس و ورود به حریم خصوصی کارکنان نیروهای مسلح از منظر فقه و حقوق

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشکده شهید محلاتی

چکیده

چکیده
ضرورت رعایت حریم خصوصی از امور بدیهی است و آموزه­های منابع دینی، حاکی از ممنوعیت تجسّس و ورود به حریم خصوصی است. از سوی دیگر، برای صیانت کارکنان نیروهای مسلّح و نظام، در برخی موارد تجسّس و ورود به حریم افراد لازم است و درنتیجه در برخی موارد، بین حقوق افراد و سازمان تزاحم به وجود می‌آید و در پی آن، این سؤال مطرح می‌شود که «تجسّس و ورود به حریم خصوصی کارکنان نیروهای مسلّح آیا جایز است؟»، «و درصورت جایز بودن، حدودوثغور آن کدام است؟». نگارندگان با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و توصیف و تحلیل ادلّه، به این نتایج رسیده‌اند که حکم اولیۀ تجسّس حرمت است، اما حکم ثانویۀ آن با توجه به اقسام آن، در برخی موارد جایز و در برخی موارد حرام است، اما ازآنجایی‌که جواز تجسّس، مبتنی بر وجود ملاک­های باب تزاحم است؛ از­این­رو، در هرکجا ملاک­های باب تزاحم (وجود مصلحت، احرازِ اهمیّتِ متعلّقِ تجسّس و عدم وجود مندوحه[1] (چاره و گریز و...)) وجود داشته باشد، تجسّس جایز واِلّا حرام است. براین­اساس، این مقاله با دسته‌بندی اقسام تجسّس و اهداف آن در نیروهای مسلّح، به بررسی وجود یا عدم وجود ملاک­های باب تزاحم در هر یک از اقسام مزبور پرداخته و حکم هر یک را بیان کرده است و در انتها با تأسیس اصل، اثبات نموده که در موارد مشکوک­الجواز، باید به اصل عملی حرمت تجسّس تمسک نمود.



[1] مندوحه در اصطلاح به معنای قدرت و توانایی شخص مکلَّف در ادای مأمورٌبه در غیر شرایط اضطرار است. بنابراین در فرض وجود مندوحه، اضطرار محقق نمی­شود

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Investigating and invading the privacy of employees of armed forces from the perspective of jurisprudence and law

نویسنده [English]

  • Hamid Ghanbari
Assistant Professor of Islamic Law Jurisprudence and Principles at Shahid Mahalati
چکیده [English]

Abstract
    The need for observing privacy is an obvious matter, and religious sources indicate that investigating and invading the privacy is prohibited. On the other hand, in order to protect employees of armed forces and state, in some cases it is necessary to investigate and invade the privacy of individuals, and as a result, in some cases, a conflict occurs between the rights of individuals and the organization, and then raises the question of "is it permissible to investigate and invade the privacy of armed forces' employees?". "If so, what are the limits of it?". Using library sources and describing and analyzing the evidence, the authors have come to the conclusion that the primary ruling of investigation is the sanctity, but the secondary ruling is permissible in some cases and forbidden in some cases due to its types. However, since the permission of investigation is based on the existence of criteria for conflict, so wherever there are the criteria for the conflict (existence of expediency, realization of the importance related to investigation and absence of mandooha (solution and evasion) and ...), investigation is permissible, otherwise it is forbidden. Accordingly, this article examines the existence or non-existence of criteria for conflict in each of these types by classifying the types of investigation and its objectives in the armed forces and states the verdict of each, and finally, by establishing the principle, it has proved that In cases of doubtful permission, the practical principle of the sanctity of investigation must be adhered to.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Investigation
  • conflict of laws and rights
  • privacy
  • armed forces
  1.  

    1. قرآن کریم.
    2. امام خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی)، سید علی (1424ق)، «أجوبهْ الاستفتائات (فارسى)»، چاپ اول، تهران: قم.
    3. امام خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی)، سید علی ، «حدیث ولایت»، نرم‌افزار ولایت.
    4. امام خمینی (رحمت‌الله­علیه)، سید روح­الله، «صحیفۀ امام»، نرم‌افزار نور.
    5. انوری، حسن (1381)، «فرهنگ بزرگ سخن»، چاپ اول، تهران: انتشارات سخن.
    6. جعفری­لنگرودی، محمدجعفر (1378)، «مبسوط در ترمینولوژی حقوق»، تهران: گنج دانش.
    7. جمعى از مؤلفان (1380)، «مجلۀ فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام (فارسى)»، چاپ اول، قم: مؤسسه دائرة­المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل­بیت (علیهم‌السلام).
    8. حکیمى، محمدرضا؛ حکیمى، محمد؛ حکیمى، على (1380)، «الحیاة»، ترجمۀ احمد آرام، چاپ اول، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏.
    9. خویدکی، شرف‌الدین (1388ق)، «کاشف الأستار»، ترجمۀ جامع الأخبار، چاپ اول، تهران.
    10. دهخدا، علی‌اکبر (1377)، «لغتنامه»، چاپ دوم، تهران: دانشگاه تهران.
    11. شامبیاتی، هوشنگ (1393)، «آئین دادرسی کیفری (مصوب 1393)»، چاپ اول، تهران: انتشارات مجد.
    12. شریف الرضی، محمد­بن­­­حسین (1379)، «نهج البلاغة»، ترجمۀ جعفر دشتى، چاپ اول، قم: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى‏.
    13. طباطبایى، محمدحسین (1374)، «ترجمۀ تفسیر المیزان»، چاپ پنجم، جامعه مدرسین حوزه علمیۀ قم، قم: دفتر انتشارات اسلامى.
    14. عمید، حسن (1382)، «فرهنگ فارسی عمید»، چاپ بیست­و­هفتم، تهران: امیرکبیر.
    15. کرزون، ال.ب (1386)، «فرهنگ حقوق»، ترجمۀ قدیر گلکاریان و همکاران، تهران: دانشیار.
    16. معین، محمد (1376)، «فرهنگ فارسی»، چاپ دوازدهم، تهران: امیرکبیر.
    17. مکارم شیرازى، ناصر (1371)، «تفسیر نمونه»، چاپ دهم، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
    18. منصور، جهانگیر (1392)، «قانون مجازات اسلامی (مصوب 1392)»، چاپ اول، تهران: نشر دیدار.
    19. ابن أبی جمهور، محمد بن زین‌الدین (1405ق)، «عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة»، چاپ اول، قم: دار سید الشهداء للنشر.
    20. ابن‌بابویه، محمد بن على (1362ش)، «الخصال»، چاپ اول، قم: جامعۀ مدرسین.
    21. ابن‌بابویه، محمد بن على (1406ق«ثواب الأعمال و عقاب الأعمال»، چاپ دوم، قم: دارالشریف الرضی للنشر.
    22. ابن‌بابویه، محمد بن على (1413ق)، «من لا یحضره الفقیه»، چاپ دوم، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم‏.
    23. ابن شعبه حرانى، حسن بن على (1404ق). «تحف العقول»، چاپ دوم، قم: جامعۀ مدرسین.
    24. ابن منظور، محمد بن مکرم ‏(1414ق‏)، «لسان العرب»‏، چاپ سوم‏، بیروت: دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر.
    25. برقى، احمد بن محمد بن خالد )1371ق(، «المحاسن»، چاپ دوم، قم: دار الکتب الإسلامیة.
    26. حر عاملى، محمد بن حسن (1409ق)، «وسائل الشیعة»، چاپ اول، قم، مؤسسة آل­البیت (علیهم­السلام‏).
    27. حسینى مراغى، سید میر عبد الفتاح (1417ق)، «العناوین الفقهیة»، چاپ اول، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم.
    28. حمیرى، عبدالله بن جعفر (1413ق)، «قرب الإسناد (ط - الحدیثة)»، چاپ اول، قم: مؤسسة آل­البیت (علیهم­السلام‏).
    29. دیلمى، حسن بن محمد (1408ق)، «أعلام الدین فی صفات المؤمنین»، چاپ اول، قم: مؤسسة آل­البیت (علیهم­السلام‏).
    30. سبحانى تبریزى، جعفر (1424ق)، «إرشاد العقول الى مباحث الأصول»، چاپ اول، قم: موسسۀ امام صادق (علیه­السلام‏).
    31. شریف الرضی، محمد بن حسین (1414ق)، «نهج البلاغة (للصبحی صالح)»، تحقیق و تصحیح: صبحی صالح، چاپ اول، قم: هجرت.
    32. 32. شعیری، محمد بن محمد (بى‌تا)، «جامع الأخبار (للشعیری)»، چاپ اول، نجف: مطبعة حیدریة.
    33. صدر، محمدباقر (1417ق)، «بحوث فی علم الأصول»، چاپ سوم، قم: مؤسسه دائره‌المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل­بیت (علیهم­السلام‏).
    34. صنقور، محمد (1428ق)، «المعجم الأصولى»، چاپ دوم، قم: منشورات الطیار.
    35. طبرسى، حس‌بن‌فضل (1412ق)، «مکارم الأخلاق»، چاپ چهارم، قم: الشریف الرضى‏.
    36. طریحی، فخرالدین بن محمد (1375)، «مجمع البحرین»، چاپ سوم، تهران: مرتضوى.
    37. طوسى، محمد بن الحسن‏ (1390ق‏)، «الإستبصار فیما اختلف من الأخبار»، چاپ اول،‏ تهران: دارالکتب الإسلامیة.
    38. طوسى، محمد بن الحسن ‏(1407ق‏)، «تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)»، چاپ چهارم،‏ تهران:‏ دارالکتب الإسلامیه‏.
    39. طوسى، محمد بن الحسن (1411ق)، «مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد»، چاپ اول، بیروت: مؤسسة فقه الشیعة.
    40. عاملى، شهید ثانى، زین‌الدین بن على (1410ق)، «الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة»، چاپ اول، قم: کتاب‌فروشی داورى.
    41. فیض کاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى (1406ق)، «الوافی»، چاپ اول، اصفهان، کتابخانه امام امیرالمؤمنین على (علیه­السلام‏).
    42. فیومى، أحمد بن محمد (1414ق‏)، «المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر»، چاپ دوم‏، قم‏: موسسه دارالهجرة.
    43. کفعمى، ابراهیم بن على عاملى (1418ق)، «البلد الأمین و الدرع الحصین»، چاپ اول، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات‏.
    44. کلینى، محمد بن یعقوب (1407ق)، «الکافی»، چاپ چهارم، تهران: دارالکتب الإسلامیة.
    45. مجلسى، محمد باقر (1423ق)، «زاد المعاد - مفتاح الجنان»، چاپ اول، بیروت: موسسة الأعلمی للمطبوعات‏.
    46. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی (1403ق)، «بحار الأنوار (ط - بیروت)»، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏.
    47. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی (1404ق)، «مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول»، چاپ دوم، تهران: دارالکتب الإسلامیة.
    48. مشکینى­اردبیلى، على (1374)، «اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها»، چاپ ششم، قم: الهادی
    49. معلوف، لوییس (1362)، «المنجد»، چاپ اول: اسماعیلیان.
    50. مفید، محمد بن محمد (1413ق)، «الأمالی (للمفید)»، چاپ اول، قم: کنگرۀ شیخ مفید.
    51. موسوى قزوینى، سید على (1419ق)، «رسالة فی قاعدة (حمل فعل المسلم على الصحة)»، چاپ اول، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم.
    52. موسوى­گلپایگانى، سید محمدرضا (بی‌تا)، «القواعد الفقهیة (إفاضة العوائد)»، بی‌جا.
    53. نجم­آبادى، ابوالفضل (1380)، «الأصول»، چاپ اول، قم: مؤسسه آیت‌الله‌العظمی بروجردی لنشر معالم اهل­البیت (علیهم­السلام‏).
    54. نورى، حسین بن محمدتقی (1408ق)، «مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل»، چاپ اول، قم: مؤسسة آل­البیت (علیهم­السلام‏)‏.

     

    1.Khamenei.ir